معنی دست بند و النگو
حل جدول
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
النگو. [اَ ل َ] (اِ) حلقه ٔفلزی یا شیشه ای که زنان برای زینت در دست کنند. (فرهنگ نظام). قسمی دست برنجن از بلور یا طلا یا نقره. بازوبند. دست آورنجن. دست رنجن. دستانه. سِوار. برای اطلاع از انواع النگو و بازوبند، رجوع به بازوبند شود.
چوب النگو
چوب النگو. [اَ ل َ] (اِ مرکب) چوبی است مخروطی شکل که برای بزرگ کردن و صاف کردن النگو بکار میرود.
فرهنگ عمید
حلقۀ فلزی باریک که زنان برای زینت به مچ دست میکنند و بیشتر از طلا یا نقره ساخته میشود، دستبند، دستیاره، دستبرنجن،
مترادف و متضاد زبان فارسی
دستبرنجن، دستبند، دستیاره
فرهنگ فارسی هوشیار
گویش مازندرانی
فارسی به عربی
سوار
واژه پیشنهادی
استوار
معادل ابجد
633